ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛زینب کبرى(س) دختر بزرگوار امام علی(ع)، روز پنجم جمادى الاول سال 5 یا 6 هجرت در مدینه چشم به جهان گشود، و در واقعه کربلا حضور داشتند که به عنوان اسوه صبر و مقاومت شناخته شدند.
هنگامی که خبر تولد نوزاد عزیز، به گوش رسول خدا(ص) رسید. رسول خدا(ص) براى دیدار او به منزل دخترش حضرت فاطمه زهرا(س) آمد و به دختر خود فاطمه(س) فرمود: «دخترم، فاطمه جان، نوزادت را برایم بیاور تا او را ببینم».
فاطمه(س) نوزاد کوچکش را به سینه فشرد، بر گونههاى دوست داشتنى او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پیامبر(ص) فرزند دلبند زهراى عزیزش را در آغوش کشیده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشک ریختن کرد. فاطمه(ص) ناگهان متوجه این صحنه شد و در حالى که شدیدا ناراحت بود از پدر پرسید: «پدرم ، چرا گریه مى کنى؟!»
رسول خدا (ص) فرمود: «گریه ام به این علت است که پس از مرگ من و تو، این دختر دوست داشتنى من سرنوشت غمبارى خواهد داشت، در نظرم مجسم گشت که او با چه مشکلاتى دردناکى رو به رو مىشود و چه مصیبتهاى بزرگى را به خاطر رضاى خداوند با آغوش باز استقبال مىکند».
در آن دقایقى که آرام اشک مىریخت و نواده عزیزش را مىبوسید، گاهى نیز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومى که بعدها رسالتى بزرگ را عهده دار مىگشت خیره خیره مىنگریست و در همین جا بود که خطاب به دخترش فاطمه(س) فرمود: «اى پاره تن من و روشنى چشمانم، فاطمه جان، هر کسى که بر زینب و مصایب او بگرید، ثواب گریستن کسى را به او مىدهند که بر دو برادر او حسن و حسین گریه کند.»